اهورااهورا، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 12 روز سن داره

وروجک بابا و مامان

روز زن

همسر مهربونم مطلب قبلي از طرف اهورا بود يه جورايي. حالا نوبت منه كه گلم ازت به خاطر همه محبتات مهربونيات و عشقي كه به زندگيمون هديه مي كني از صميم قلبم تشكر كنم. آرزوم اينه كه لبات هميشه خندون باشه و نا اميدي ازت فرسنگها دور. آرزوم اينه برات شريك خوبي باشم و با هم ديگه مشكلاتو به شكلات تبديل كنيم. آرزوم اينه به همه آرزوهات برسي. عزيزم روزت مبارك ...
11 ارديبهشت 1392

روز مادر

سلام پسر گلم اهورا. ما آدم بزرگا يه روزو بينمون داريم به نام " روز مادر ". تو اين روز سعي مي كنيم با بردن هديه و گفتن تبريك به مادرامون ازشون قدرداني كنيم. بهشون بگيم كه چقدر دوسشون داريم. پسرم مامانتم امسال براي اولين بار مادر شد. آخ كه چه ذوقي مي كنه چقدر به قد و بالايه تو مي نازه نصفه شبا با كوچكترين صدايه تو سريع از خواب بيدار ميشه (البته بابايي فقط چند بارو ديده چون بيشترشو خواب بوده) هيچ كم و كسري برات نمي ذاره و مثله يه فرشته مدام دور تو مي گرده. بابايي خوش به حاله همه آدمايي كه عشق و محبت مادري بالا سرشونه. خدا مامانه خوبتو برات نگه داره. ميدونم كه وقتي بزرگ شدي بيشتر عشق مامانتو درك مي كني گرچه الانشم اكثر موقعها با ...
11 ارديبهشت 1392

روز زن و روز مادر مبارک

  مادر یعنی.............   واقعا معنی کلمه مادر یعنی چی؟کی میدونه؟فک نمیکنم کسی به طور کامل بدونه امسال منم مادر شدم خدا رو بخاطر این نعمت خیلی بزرگ شکر گذارم و ممنونم که به من لیاقت مادر شدن داد و قبل از هر چیز دعا میکنم همه دوستانم به آرزوشون برسن و زودتر مادر بشن راستش نمیدونم از کجا باید شروع کنم ولی وقتی باردار شدم و با سختی های لحظه به لحظه دوره بارداری مواجه شدم یکمی فهمیدم مادر یعنی چی؟آدم بدونه اینکه موجودی رو ببینه کلی درد رو به خاطرش تحمل میکنه و حس مراقبت بهش داره اما وقتی اهورا دنیا اومد این حس شدید تر شد من کمی بیشتر فهمیدم مادرم چیکارا برام کرده  همش میخ...
10 ارديبهشت 1392

یکم فرصت

سلام به پسر خوشگلم قند عسلم،جیگر گوشم،نفسم،ثروتم،داراییم،همه چیزم،وجودم دوستتتتتتتتتتتتتتتت دارم عزیز دلم امروز 21 فروردین هستش و شما 56روزه که دنیا اومدی عشق من دلیل اینکه مامان انقدر تنبل شده اینه که همه وقتم با شماست نمیتونم بیام وبلاگت رو آپ کنم ولی از این به بعد قول میدم که زود زود بیام و مطلب بزارم تا 45 روزگیت تو خونه مادر جون و پدر جون بودیم و کلی بهشون زحمت دادیم حالا اومدیم خونه خودمون و به همراه باباجون داریم سعی میکنیم با شرایط جدید کنار بیاییم عزیز دلم شما کمی بد خواب شدی و تا خوابت ببره کلی طول میکشه منم که از شما بدتر ولی عیبی نداره پسر قشنگم.من خیلی دوستت د...
21 فروردين 1392

انتظار به پایان رسید

  سلامممممممممممممممممممممممممم اهورا کوچولوی ما،وروجک بابا و مامان در تاریخ ٢٥ بهمن ماه ساعت ٩:٣٠ صبح بدنیا اومد و دنیای ما رو زیبا تر از قبل کرد حدایا شکرت که همچین هدیه زیبایی به ما دادی،ایشالا بتونیم به خوبی ازش نگهداری کنیم بعدا میامو عکس میزارم ...
4 فروردين 1392

ثانیه شماری برای اومدنت

91/11/24 سلام عشقم پسر قشنگم،قربونت برم من عزیز دلم،من دارم حاضر میشم برم بیمارستان فردا صبح وقت عمل دارم و شما میای تو بغلم   فک کنم از هیجان امشب خوابم نبره دارم لحظه شماری میکنم برا لخظه دیدنت،برای بوئیدنت،برای در آغوش کشیدنت  وای مامانی فردا میای تو بغلم انشاالله ایشالا که صحیح و سالم باشی و همه چی خوب پیش بره عزیزم خاله ها و دائیی هام به همراه عزیز و آقاجونم زنگ زدن و دارن برا اومدنت لخظه شماری میکنن و التماس دعا دارن امروز با بابا رفتیم خونه بابا بزرگ و مامان بزرگت و اونا هم منتظر اومدنت هستن بعد هم رفتیم پیش مادر...
24 بهمن 1391

سیسمونی 4 تخت و کمد به همراه یک سری وسایل

  پسر قشنگم اینم از تصویر تخت و کمد شما به همراه یک سری از وسایل و اسبابازی هاتون گلم از همشون نتونستم عکس بزارم ولی فیلم رو کامل گرفتم تا یادگاری بمونه دوست دارم عزیز دلم بی صبرانه منتظرم تا تو آغوش بگیرمت همه چیزت رو به مبارکی استفاده کنی ایشالا دست پدرو مادرم درد نکنه که انقدر به فکر شما بودن از همینجا دستای هردوشونو میبوسم و روی چشمام میزارم      عزیزم اینو من برا در اتاقت درست کردم پرده اتاق نمای کلی کمد لباسات نمای کلی کمد اسباب بازیات ...
23 بهمن 1391

سیسمونی 2 لباس ها

   اینم یه سری دیگه از لباسای گل پسری که ایشالا به مبارکی و دل خوش ازشون استفاده کنه اهورا جان این سه تا بافتنی رو مامان مهین زحمت کشیده برات بافته باید اون دستای زحمت کشش رو ببوسیمو روی چشمامون بزاریم مرسی مامان مهین مهربون اینیکی شلورم داره   اینو مادر بزرگم(مامان بابام)از سوریه آورده برات این لباسای خوشگل رو خاله افسانم زحمت کشیده برات خریده مبارکت باشه عشق من   ...
23 بهمن 1391

وسایل دخملونه ی سیسمونیت

 پسر خوشگلم تو سیسمونی شما یه سری لباس و اسباب بازی دخترونه وجود داشت که من جمعشون کردمو گذاشتم واسه اینکه اگه خدا خواست و در آینده یه دخمل به ما داد بمونه برا آبجی کوچولوت جریان از این قراره که یه سری از این وسایل رو مامان مهین زحمت کشیدن قبل از بوجود اومدن شما خریدن.مامان مهین هم وسایل پسملونه خریده بود هم دخملونه ولی بعد اینکه جنسیتت مشخص شد دیگه از خرید وسایل دخملونه دست کشیدیم و همش پسملونه خریدیم یه سری از وسایلا هم من و بابا جون هر جا مسافرت رفتیم لباس یا اسباب بازی یکی دخملونه و یکی پسملونه آوردیم برا نی نی های گلمون خدارو شکر میکنیم که به ما لیاقت داد و شما رو بهمون هدیه کرد و دعا میکنیم یه ...
20 بهمن 1391