اهورااهورا، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 12 روز سن داره

وروجک بابا و مامان

سیسمونی 3 سرویس کالسکه و رختخواب

اینم  یه سری دیگه از وسایل پشمل خوشگل مامان سرویس 5 تکه کالسکه سرویس رختخواب اینم سرویس رختخواب دم دستی مامان مهین به همراه اینا دو دستم خودش درست کرده که هر وقت رفتیم خونش استفاده کنی عزیزم قنداق شما تشکچه تعویض پشه بند برای وقتایی که میریم پیک نیک اینو باباجون برات خریده و آرزو داره ببریمت بیرون تو این بخوابونیمت و بشینه نگات کنه پشه بند تخت ...
20 بهمن 1391

سیسمونی 1 لباس ها

  پسر قشنگم لباسای سیسمونیت خیلی زیاد بودن یه سریاشو میزارم عزیزم دست مامان و بابام درد نکنه که انقدر زحمت کشیدن من و بابایی هم یه چیزایی براتون خریدیم فقط باید ببخشید چون لباسا  تو ساک بودن همشون چروک بودن منم همونطوری عکسشونو گرفتم وقت نبود اتو بزنم اول از همه لباس نوزاذی خودمو گذاشتم قربون مامان با سلیقم برم که انقدر با احساس و مهربونه و اینارو با هزار امید و آرزو نگه داشته کاش منم بتونم مثل ایشونم یه مامان نمونه بشم برات عزیز دلم اونزمان لباسای نوزادی از جنس تیترون مد بود که با گلدوزی خوشگلش میکردن اینم عکس کاپشن بچگیام که خیلی دوستش دارم &nb...
19 بهمن 1391

فقط 10 روز مونده تا بیای بغلم

91/11/15 سلام به پسر کوچولوی مامان خوبی عزیزم؟من که حالم خیلی خاصه هم خیلی هیجان دارم و هم کلی استرس و خوشحالی با هم آمیخته شده میپرسی چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ای وروجک تو که بهتر میدونی چرا؟امروز مطب دکتر بودم و معرفی رو گرفتم ازش   عشقم روز 24 بهمن آخر وقت دکتر گفت برم بیمارستان بستری بشم که شما 25 بیای تو بغلم وایییییییییییییییییییی نمیدونی چقدر خوشحالم یعنی واقعا 10 روز دیگه تو بغلمی؟باورم نمیشه هم خوشحالم هم ناراحت آخه بهت عادت کردم،تو 9 ماهه که تو وجودمی.روز به روز شکل گرفتیو بزرگ تر شدی من به این که یه موجود کوچولوی پاک توی دلم باشه عادت کر...
16 بهمن 1391

چیدن سیسمونی

سلام پسر خوشگلم خوبی عشقم؟ چند روزه تخت و کمدت رو آوردن ما هم داریم میچینیمشون مامان مهین و دایی رضا کلی کمکمون کردن دستشون درد نکنه،دایی رضا الانم اومده داره با دیلر کار میکنه و قفسه ها رو به دیوار میزنه خیلی زحمت کشیدن ایشالا دایی رضا تو درس و زندگیش همیشه موفق باشه و مامان مهین و باباجونمم همیشه تنشون سالم و دلشون شاد باشه کلی هم زحمت کشیدن و کلی برای شما وسایل خریدن من و باباجونت هم برات وسایل خریدیم عشق من عزیزم کارای اتاق هنوز تموم نشده چون شما برا خودت اتاق شخصی نداری فعلا و تو اتاق خواب منو بابایی وسایلت رو جا دادیم برا همون بیشتر سختمون شده عزیز دلم خیلی دوس دارم زودتر عکس وسایل خوشگ...
14 بهمن 1391

9ماهگی

91/10/10 عزیز دلم سلام امروز درست 36هفته و 5روزته مامانی خیلی تنبل شدم این روزا و هم بی حوصله نمیدونی چقدر ضعف میرم و بیشتر چیزای شیرین دلم میخواد   تا سفره باز میشه 2-3 قاشق به زور میخورم و دیگه نمیتونم ادامه بدم انگار که سیر شدم خیلی نگران میشم که با این طرز خوردنم نکنه لاغر بشی عزیزم مامانی جونم ترش کردن معدم هم چنان با منه میترسم بعد از به دنیا اومدنت هم دست از سرم بر نداره این ماه که رفتم بهداشت قد و وزنم کردن و من فقط 1 کیلو اضافه کرده بودم با اینکه کلی شکمو شده بودم و کلی تشویقم کردن چون از اول تا حالا کلا 10 کیلو اضافه کردم عزیزم به دکتر س...
10 بهمن 1391

هفته 35 بارداری

کودک شما چگونه تغییر می کند؟ كودك شما در حال بزرگ شدن است! وزنش بيشتر از 2250 گرم شده و طول بدن او هم كمي بيشتر از 45.7 سانتي متر است. هرچند رحم شما جاي گرم و نرمي است، اما چون فضاي داخل رحم كمي كوچك است كودكتان نمي تواند در آن شيرجه بزند يا غلت بخورد! البته او همچنان به لگد زدن ادامه خواهد داد. اكنون كليه هاي او كاملا رشد كرده اند و كبد او نيز مي تواند مقداري از ضايعات بدن را فرآوري و دفع كند. رشد فيزيكي كودك شما تقريبا به پايان رسيده است و او در چند هفته آينده فقط وزن اضافه خواهد كرد. شما چگونه تغییر می کنید؟ رحم شما تا 15 برابر حالت عادي بزرگ شده بطوريكه بالاي رحم شما تقريبا زير دنده هاي سينه قرار گرفته است و شايد احساس كنيد كه دي...
28 دی 1391

هفته 34 بارداری

کودک شما چگونه تغییر می کند؟ وزن كودك شما به 2155 گرم رسيده است و اندازه بدن او هم حدود 45.5 سانتي متر شده است. لايه هاي چربي كه براي تنظيم دماي بدن او بعد از تولد مورد نياز است در حال كامل شدن هستند كه در نتيجه بدن كودك شما حالت گردتري به خود گرفته است. سيستم عصبي مركزي او در حال تكميل شدن است و اكنون ريه هاي او كاملا رشد كرده اند. اگر از احتمال بروز زايمان زودرس نگران هستيد بايد بدانيد كه تقريبا 99% از كودكاني كه به اين مرحله از رشد مي رسند در خارج از رحم نيز قادر به ادامه حيات خواهند بود و بسياري از آنها به عوارض درازمدت ناشي از زايمان زودرس مبتلا نخواهند شد. شما چگونه تغییر می کنید؟ شما ممكن است اخيرا كمي احساس خستگي كنيد كه كامل...
21 دی 1391

حال این روزهای من

سلام عزیز دلم خوبی عشق مامان من که زیاد خوب نیستم،این روزا دغدغه فکریم زیاد شده گلم،همش قصه گردگیری خونه رو دارم.   خودمم هیچ کاری از دستم بر نمیاد،تا سر پا میایستم دردم میگیره و خیلی خسته میشم. خیلی میترسم، چون بهم تذکر دادن که نباید کار کنم و خسته بشم ولی خوب چیکار کنم ذهنم همش درگیر میشه،نمیتونم تحمل کنم و رو اعصابم تاثیر میزاره و بهونه جدید برا گریه کردن پیدا میکنم. بابا جون و مامانم امشب رفتن تهران طفلی باباجون بخاطر کارش رفت.عزیزم دعا کن کاش درست بشه و راحت بشه قول داده فردا شب برگرده و پس فردا از راه برسه مامان مهین هم کار داشت و رفت به خانوادش سر بزنه اونم نگران ...
17 دی 1391

چهارمین سونوگرافی

91/10/16 سلام عزیز دلم خوبی عشقم؟ امروز وقت سونو داشتیم و چهارمین سونوگرافی بود که رفتیم عزیزم خدارو شکر همه چی خوب بود و مشکلی وجود نداشت و شما بین هفته 33 و 34 هستی الهی که من قربونت برم مامانی از شانس ما آقای دکتر سرش خیلی شلوغ بود و کلی مریض اورژانسی داشت در نتیجه ما که ساعت 7:30 نوبتمون بود ساعت 9 شب نوبتمون شد درست آخرین نفر بودیم آقای دکتر هم کلی خسته بود و کمی حس کردم با بی حوصلگی کارشو انجام داد البته دکتر خوبیه ها اینبارم سرش شلوغ بود جیگرم ولی منو بابایی همین که فهمیدیم شکر خدا همه چی خوبه خیالمون راحت شد عشقم خیلی دوست دار...
16 دی 1391