اهورااهورا، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 11 روز سن داره

وروجک بابا و مامان

حس سکسکه کردنت

سلام وروجک مامان خوبی عشقم؟ چند روز پیش اومدم کلی برات احساس به خرج دادم و نوشتم بعد یه هو ویندوزم پرید  واقعا عجیب بود   هر چی نوشته بودم پاک شد آخه نمیدونی چقدر زحمت کشیده بودم دیگه خورد تو ذوقم امروز اومدم مختصر توضیح بدم که چی بود جریان خیلی وقت بود از دوستای خوبم درمورد سکسکه کردن نی نیهاشون میشنیدم  البته اونا از من جلو تر مامان شدن با بابا حرف میزدیم و من بهش گفتم که تا حالا سکسکه کردن تو رو حس نکردم همون شب خونه مامان بزرگ و بابابزرگت دعوت بودیم(بابا و مامان باباجون)دقیقا روز (91/10/8) بعد یه هو من حس کرد...
14 دی 1391

هفته 33 بارداری

کودک شما چگونه تغییر می کند؟ در اين هفته وزن كودك شما كمي بيشتر از 1810 گرم و طول بدن او (از سر تا پاشنه پا) حدود 43.7 سانتي متر مي شود. چروكها و همچنين رنگ سرخ پوست او كمتر شده و در حالي كه اكثر استخوانهاي او در حال سخت شدن هستند جمجمه او هنوز نرم بوده و استخوانهاي جمجمه كاملا به يكديگر نچسبيده اند. اين امر به او كمك مي كند تا راحت تر از مجراي زايمان عبور كرده و به دنيا بيايد. شما چگونه تغییر می کنید؟ شما ممكن است درد و يا حتي كرختي در انگشتها، مچ و دستهاي خود حس كنيد. بافتهاي مچ دست شما همانند بقيه بافتهاي بدنتان ممكن است متورم شوند. در اين صورت فشار در كانال مچ (كه يك مجراي استخواني در مچ دست شماست) افزايش مي يابد. عصبهايي كه از ا...
14 دی 1391

شعر سیب حمید مصدق و جواب ها

سلام پسر خوشگل مامان خوبی عزیز دلم؟امروز اومدم برات یه شعر بنویسم شعر سیب یکی از شعرای مورد علاقه منه و من شعر نو خیلی دوس دارم و از اونجایی که بابا هم این شعر رو خیلی دوس داره برات نوشتم عزیزم این شعر انقدر زیباست که شاعر های زیادی براش جوابیه نوشتن منم یه سری از جوابیه هارو خیلی دوس دارم شعر اصلی رو که از حمید مصدق هست رو برات مینویسم و در ادامه جوابیه هاشونو برات میزارم شعر سیب از حمید مصدق * تو به من خندیدی و نمی دانستی من به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدم باغبان از پی من تند دوید سیب را دست تو دید غضب آلود به من کرد نگاه سیب دندان زده از...
13 دی 1391

هفته 32 بارداری

سلام عزیز دلم خوبی پسر قشنگم؟ این هفته که گذشت سرم خیلی شلوغ بود بابا رفته تهران و من طبق معمول مزاحم مامان و بابام شدم   اینترنت دایی رضا هم چند روزه که قط بود و امروز وصل شد خیلی از خاله های مهربون نگرانمون شده بودند دستشون درد نکنه عزیزم این هفته  نوبت بهداشت داشتم و بهم آز دادن بخاطر آسمم رفتم دکتر و بخاطر یه سری چیزا که اذیت میشدم رفتم پیش دکتر خودم  خلاصه هر روز بیرون بودم  دکتر برا آسمم دارو های قبلیم رو عوض کرد و داروهای جدید داد و دوهفته بعد باید بازم برم پیش دکتر تا ببینه دارو ها روم اثر کرده یا نه و گفت بخاطر تنگی نفسم ت...
7 دی 1391

هفته 31 بارداری

پسر قشنگم بر طبق تاریخی که دکتر گفته 66 روز تا ورود شما به دنیای آدما باقی مونده ولی عزیزم من حس میکنم شما زودتر میای تو آغوشم کودک شما چگونه تغییر می کند؟ در اين هفته اندازه كودك شما به حدود 40 سانتي متر رسيده است. وزن او كمي بيشتر از 1360 گرم است و به زودي شاهد يك افزايش وزن ناگهاني در كودكتان خواهيد بود. او همچنين مي تواند سرش را از يك طرف به طرف ديگر بچرخاند. يك لايه چربي هم در زير پوست او در حال جمع شدن است تا او براي زندگي در خارج رحم آماده شود، در نتيجه بازوها سرها و بدن او در حال بزرگتر شدن هستند. جنین: در این هفته جنین سی و یک هفته است. جای جنین آنقدر در شکم مادر کم است که جنین دیگر نمی توا...
1 دی 1391

شب یلدا و تولد باباجون

91/9/30 23:30 سلام به عشق مامان خوبی عزیز دلم؟ شب یلدات مبارک باشه نازنینم قربونت برم جیگرممممممممممممممممم امروز  نوبت بهداشت داشتیم باباجونت زحمت کشید و ما رو برد بهم واکسن کزاز زدن  ولی من گریه نکردم ببین چقدر شجاعم اما هر چی میگذره دردش بیشتر میشه   الانم حوله داغ کردم گذاشتم روش کمی هم تب کردم ههههههههههههههههههییییییییییییییییییی مهمتر از اینا اینکه شما امروز وارد 8 ماه شدی عشقم   شمارش معکوس داره شروع میشه عزیزم هورااااااااااااااااااااااااااااااااااااا هر لحظه هی...
30 آذر 1391

وروجک من

 1391/9/29   سلامممممممممممممم به شیطون بلای خودم خوبی جیگر مامان؟ دلم برات یه چوکولو شده امروز آخرین روز 7 ماهگیته عزیزم بی تابم تا لحظه بغل کردنت زودتر برسه و من کلی تورو بخورم و بوس کنم و فشار بدم   عزیز دلم دیروز وقت چکاب دکتر داشتیم نمیدونی چقدر خسته شدیم واقعا هلاک شدیم تا نوبتمون برسه ههههههههههههه عزیزم تو راه داخل  ماشین که بودیم ماشین خیلی تکون میخورد و تو برای اعتراض به این حالت ویبره هر از گاهی یه لگد میزنی و یه گوشه از شمک مامانو فشار میدادی قربونت برم من عشقم منم همش زیر زیرکی میخندیدم به وروجک خودم ...
29 آذر 1391

هفته 30 بارداری

-هفته  27 تا 30 بارداری در ماه هفتم بارداری ،تقریبا همه قسمتها ایجاد شده اند. فرزند شما خیلی شلوغ میکند، شکلک می سازد ،سکسکه می کند،گریه  می کند،لگد می زند و باآرنج به شکم شما می کوبد. -هفته 27 بارداری - شبکه عصبی گوش کامل می شود. - جنین مقداری تنفس دارد و اگرچه در آب نفس می کشد و نه در هوا،این تمرین خوبی برای ریه آنهاست. - چون شبکیه چشم هنوز کامل نشده ،مشکلی بنام رتینوپاتی نوزاد نارس در نوزادانی که در این سن بطور نارس متولد می شوند ،ایجاد می شود. -هفته 28  بارداری - بافت مغزی به تکامل ادامه می دهد. - بچه شروع به رویادیدن می کند. - چشمها باز و بسته می شود. - بچه در فواصل منظم می...
24 آذر 1391

اواخر 7 ماهگی

        تاریخ 91/9/23                                  سلام عشقم سلام پسر قشنگم   سلام نفسم وای که چقدر بی طاقت شدم دلم برات جیک زده چقدر زمان دیر میگذره همش دلم میخواد بشینم و بی خودی گریه کنم مامانی کلی تنبل شده حال و حوصله هیچ کاری رو ندارم عزیزم همش به تو فک میکنم پس کی میای پیشم؟ تو هم 3-4 روزه که تکونات متفاوت ...
23 آذر 1391

خاطرات جنین

عزیزم این مطلب رو تو اینترنت دیدم و خیلی خوشم اومد دوس داشتم اینجا برات بنویسمش   شروع تا چند وقت پیش نبودم اما حالا زندگی مشترکم را شروع کرم و فعلا برای مسکن رحم را برای چند ماه اجاره کردم........البته به محض تمام شدن مهلت صاحب خانه مرا بیرون می اندازد و تمام وسایلم را هم می گذارد توی کوچه !!!!!!!!! اظهار وجود هنوز کسی از وجودم خبر ندارد .البته وجود که چه عرض کنم .هرچند ساعت یکبار تا می خواهم سلول هایم را بشمرم همه از وسط تقسیم می شوند و حساب و کتابم به هم می ریزد. زندان گاهی وقت ها فکر میکنم مگه چه کار بدی کردم که مرا به تحمل یک...
23 آذر 1391