اهورااهورا، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 10 روز سن داره

وروجک بابا و مامان

دومین سونوگرافی و شنیدن صدای قلب

سلام عزیز ترینم ما روز یکشنبه ساعت 5:30 تاریخ 19/6/91 رفتیم سونوگرافی و اون روز یکی از بهترین روزهای زندگی من و بابایی بود عزیز دلم باباجون برای اولین بار بود که تو رو میدید منم که خیلی وقت بود در انتظار دیدنت بودم خلاصه آب دهن من و بابایی برای دیدنت  از لب و لوچمون آویزون بود تا دکتر معاینه کرد گفت نی نی تون آقا پسره بابا هم گفت آقای دکتر نی نی سالمه؟بعد آقای دکتر شروع کرد و همه ی اعضای بدنت رو به من و بابایی نشون داد بازو و ران پا و شکم و سرت و ستون فقراتت هههههههههه از همه جا بامزه ترم آلت تناسلیت بود دکتر گفت اینم آلت تناسلیشه منم نتونستم جلوی خندمو بگیرم عشق من تو ...
21 شهريور 1391

ماه 4 بارداری

سلام عزیزترینم خوبی گلم؟به سلامتی 11 روز هستش که 3 ماه کامل تموم شده و وارد ماه 4 شدیم عزیز دلم من کلی تغیر کردم تا حالا شکمم معلوم نبود اما این ماه کمی معلوم شده و بابا کلی زوق میکنه مامان جونی شبا واسه خواب خیلی اذیت میشم،آخه باید به پشت یا به رو نخوابم فقط میتونم به پهلو بخوابم و این خیلی برام سخته چون عادت ندارم   خیلی زندگیم تغیر کرده اما وقتی فکر میکنم که آخرش چه نتیجه قشنگی حاصل میشه و تو با اونهمه شیرینی میای پیشم همشو بی خیال میشم راستی عزیزم منو باباجون هنوز اسم خوب نتونستیم برات انتخاب کنیم،قسمت انتخاب اسم واقعا سخته عزیز دلم فکر کنم آخر این ماه جنسیتت مشخص بشه عشقم امیدوارم هر...
13 شهريور 1391

خبرهای خوش

سلام عزیز دلم خوبی گلم؟ خیلی نگرانتم همش دلم میخواد برم تو سونو ببینمت خیلیییییییییییییی دوست دارم عزیز دلم اومدم بهت خبر خوش بدم عزیزم   تقریبا یه هفته پیش بود که فهمیدیم عمه مینا قراره یه همبازی برات بیاره عزیزم نی نیه عمه مینا فقط 2ماه از تو کوچیکتره و شما میتونید دوستای خوبی برای هم باشید ایشالا عمه مینا دوره بارداری خوبی داشته باشه و نی نیش به سلامتی دنیا بیاد خبر خوش دیگه مربوط به امروزه عمه سیما امروز نتایج کنکورش اومد و کارشناسی ارشد قبول شده گلم خیلییییییییییی خوبه مگه نه ایشالا که همه چی خوب باشه و تو درساش و زندگیش موفق بشه اینم خ...
27 مرداد 1391

سالگرد ازدواج من وبابایی

سلام عزیز دلم امروز اومدم تا بهت بگم که این روز قشنگ برا من و بابایی خیلییییییییییییییییییی مهمه میدونی چرا؟ چون سالگرد عروسیمونه عزیز دلم  سالگرد عشقمونه قربونت برم امسال ما خیلییییییییییییی خوشحالتریم چون تو تو دل مامانی و ما 2تا و نصفی هستیم ایشالا سال بعد 3 تا میشیم و تو میای و من میتونم تصور کنم که توی جشن با کله میری تو کیک و همش میخوای خودت شمع رو فوت کنی و هی من و بابیی به جای جشن گرفتن باید دنبال تو این ورو اونور کنیم قربونت برم الهی چقدر دوس دارم زود زود بیای راستی مامانی امروز درست12 هفته و 2روزه که تو دلمی قربونت برم   ...
27 مرداد 1391

اولین سونو گرافی

عزیز دلم اولین سونو گرافی وقتی بود که بابا تو تهران بود و من و مامان بزرگ با هم رفتیم سونو گرافی لحظه ای که برای اولین بار دیدمت کلی خوشحال شدم و بغض کردم و به زور جلو اشکم رو گرفتم،آخه از مامانم و آقای دکتر خجالت میگشیدم خلاصه در تاریخ 91/4/19 شما دقیقا 6 هفته و 5 روزت بود و خدارو شکر هیچ مشکلی نداشتی و قلبت هم تشکیل شده بود مامانی خیلی بی قرارم تا نوبت سونوی بعدیت بشه و من و بابایی بریم و ببینیمت الهی قربونت برم که انقدر نازو کوچولویی راستی دکتر گفت که تو 7/9mm هستی گلم الهی قربونت برم ...
1 مرداد 1391

من و بابایی

سلام عشق من و بابایی خوبی گلم؟من خیلی دیر اومدم تا برات مطلب بزارم من و بابایی 86/1/12 عقد کردیم و 4ماه بعد یعنی 86/5/27 با هم عروسی کردیم چند ماه پیش برا اومدنت اقدام کردیم و الان که من این مطلب رو مینویسم(91/5/1) درست تو 2ماهه که تو دل مامان هستی و من و بابایی اسمت رو گذاشتیم لوبیا اگه بدونی من و بابایی چقدرررررررررر دوست داریم بابا خیلی خوب و مهربونه من مطمئنم وقتی بیای عاشقش میشی هی چپ و راست میبوستت من و بابا یه زوج خوشبخت هستیم و تو تو یه خانواده گرم و صمیمی به دنیا میای و این خیلی خوبه گلم همه تو رو دوس دارن و بابابزرگ هات و مامان بزرگات برای اومدنت لحظه شماری میکنن ...
1 مرداد 1391