شب یلدا و تولد باباجون
91/9/30
23:30
سلام به عشق مامان
خوبی عزیز دلم؟
شب یلدات مبارک باشه نازنینم
قربونت برم جیگرممممممممممممممممم
امروز نوبت بهداشت داشتیم
باباجونت زحمت کشید و ما رو برد
بهم واکسن کزاز زدن ولی من گریه نکردم ببین چقدر شجاعم
اما هر چی میگذره دردش بیشتر میشه
الانم حوله داغ کردم گذاشتم روش کمی هم تب کردم
ههههههههههههههههههییییییییییییییییییی
مهمتر از اینا اینکه شما امروز وارد 8 ماه شدی عشقم
شمارش معکوس داره شروع میشه عزیزم
هورااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
هر لحظه هیجانم برا دیدنت بیشتر میشه و لحظه شماری میکنم
عزیز دلم امشب شب یلدا بود و هم تولد بابات بود .آخه هر سال تو شب یلدا براش تولد میگیرم امسال خونه مادربزرگینا دعوت بودیم بابا گفت کیک نگیریم فقط شیرینی بگیریم و ببریم ،گفتم باشه به هیشکی هم نگفتیم منم برا بابا میخواستم یه پلیور با پسند خودش بگیرم که حوصله نداشت انتخاب کنه حالا شنبه خودم میرم براش میخرم از طرف دوتامون
دوس داشتم امشب خودم همه رو دعوت میکردم خونمون و برا بابا یه تولد توپ میگرفتیم ولی واقعا نمیتونستم حالم خوب نبود و از قبل خونه مامان بزرگینا دعوت شده بودیم
ایشالا سال بعدی که شما هستی و میتونی شیرجه بری تو کیک براش تولد میگیریم که خیلی هم خوش میگذره
همسرم تولدت مبارک
بابا جون تولدتتتتتتتتتتت مبارک
ایشالا که صد سال زنده باشی و روز های خوبی رو داشته باشی
عزیزم امشب هم خیلیییییی خوش گذشت با عمه ها و پسر عمه ها و بابابزرگ و مامان بزرگت همه دور هم بودیم بغیر از عمه مینا که شب یلدای اونم مبارک باشه
"یلدا یعنی یادمان باشد زندگی آنقدر کوتاه است که یک دقیقه بیشتر با هم بودن را باید جشن گرفت"
<<یلدا مبارک>>