6 ماهگی اهورا کوچولو +عکس
92/5/9
سلام به پسر مهربون و دوست داشتنی مامان
عزیزم این چندوقت اتفاقات زیادی افتاد که یه سریاشو برات مینویسم اما داغ تر از همه مربوط به امروزه
چند ساعت پیش بود که هی بهونه میگرفتی و نگاه تلویزیون میکردی.دوباره صدای اَ درمیاوردی و باز تلویزیون رو نگاه میکردی.فک کردم شاید میخوای تلویزیون رو روشن کنم و این کارو کردم و متعجب شدم چون همینو میخواستی و ساکت شدی
ههههههههههههه انقدر خوشم اومد تازه تلویزیون کارتون نشون میداد شما هم ساکت درازکشیده بودی و داشتی نگاه میکردی منم رفتم بابایی رو صدا زدم و اروم دوتایی با ذوق و شوق فراوون تماشات میکردیم
انقدر قربون قدو بالات رفتیم که نگو.حوصلت سر رفته بود کوچولوی مامان؟؟؟؟؟؟؟؟یا به سوتو کور بودن خونه اعتراض میکردی؟؟؟؟؟؟
خوب عزیزم این چند وقت که نبودم رفتیم شهرستان خونه مادر جون و قرار بود 1 هفته بمونیم اما بخاطر اسباب کشی مادرجون حدود 20 روز اونجا موندیم.آخه طفلی مادرجون تو اسباب کشی هایی که ما داشتیم کلی زحمت کشیده بود و حالا نوبت ما بود.بماند که شما اجازه کار کردن به من نمیدادید،اما مادرجون میگفت اشکال نداره،همین که پیشم هستین قوت قلب میگیرم.ما هم موندیم تا بدرقشون کردیم و بخاطر همینم دیر شد مطلب بزارم.تازه با بابا واسه تبلیغاتت تو مسابقه نی نی وبلاگ پول واریز کردیم ولی چون به نت دسترسی نداشتم نفهمیدم کی تبلیغات کردن تا عکست رو ببینم
بالاخره مادر جون اینا هم اسباب کشی کردن و رفتن به یه شهرستان دیگه و من خیلی دلم تنگ شد،درسته که ما خودمون تو غربتیم ولی حس کردم غربتم بادور شدن راه بیشتر شد اما ایشالا هر جا که هستند خوب و خوش و سلامت باشن
پسر قشنگم چند وقته بهت سرلاک "گندم به همراه شیر" میدم و گاهی بیسکوییت مادر و یا فرنی و شما خیلی دوس داری و انقدر دست و پا میزنی و داد میزنی تا زودتر قاشق بعدی رو بزارم تو دهانت عزیزم
تازگیا میگی "بووووووووو" و کلی حباب با دهانت درست میکنی و خیلی هم خوشت میاد.هم چنان "اغوووووو" میگی و "اوممممم" هم میگی.
همش دلت میخواد وقتی که دراز کشیدی بالا سرت رو نگاه کنی و چشات رو تا آخر میبری بالا یه لحظه خسته میشی و دوباره ادامه میدی
پدر جون و مادر جون کلی دلشون برات تنگ شده و هرکی تماس میگیره و میخواد صداتو بشنوه تو تا صداشو میشنوی یا ساکت میشی و یا بغض میکنی و دنبال صدا میگردی
خیلی دلت میخواد وایسی و سرپا که نگهت میدارم همش ویبره میزنی.تو روروئک میزارمت ولی زود خسته میشی و واسه سینه خیز کردن هم خیلی تنبلی ههههههه،خوب عیبی نداره مامان هروقت دلت خواست سینه خیز برو
همش دوس داری صورت و بینیتو فشار بدی رو زمین نمیدونم چرا؟!!؟؟
همش دوس داری باهات بازی کنیم و دوس داری همه چی رو با دستات بگیری.دستای نازت رو میاری جلو صورتت،و مثل حالت رقصیدن میچرخونیش و همه جای دستتو ریز به ریز نگاه میکنی و بعد میزاری تو دهنت
آینه رو هم خیلی دوس داری و همش به خودت و تصویر من لبخند میزنی.وقتی میریم تا صورتت رو بشورم تا شیر آب باز میشه میدونی که میخوام صورتت رو بشورم و تند و تند پلک میزنی
بعضی وقتا با دستات محکم دور سرم قلاب میکنی و هم موهامو میکشی و هم دهنت رو میزاری روی صورتم و ادای خوردن در میاری یا اینکه فقط دهانت رو روی صورتم نگه میداری که فک کنم میخوای مامانو ببوسی قربونت برم
یاد گرفتی الکی سرفه کنی تا خودتو لوس کنی و جلب توجه کنی ،بعضی وقتا همینطوری سرفه میکنی و بعضی وقتا به محض اینکه چیزی بهت میدم و تا نگیم جان یا چی شد عزیزم؟شما ساکت نمیشی
بچه مهربونی هستی و همش با لبخند به منو بابا نگاه میکنی
لازم به ذکره که خیلی عجیب و عاشقانه نگاه مادرجون و مادربزرگت و عمه سیمات میکنی
بازم شبا زود زود بیدار میشی و نمیدونم چته آخه چقدر بهت دیفن هیدرامین و استامینوفن بدم؟
احساس میکنم شاید چون عادت داری هی دستاتو تکون بدی و دستات میخوره به کناره های گهواره بیدار میشی با بابا امشب چند تا تشک رو به حالت دولا گذاشتیم رو هم تا امتحانی رو اونا بخوابی ببینیم حدسم درسته یا نه تا اینکه بعدا تختت رو راه بندازیم
همش دوس داری وقت شیر خوردن بازی کنی و طولش بدی و هی به من نگاه کنی و عشوه بیای و در طول شیر خوردن هی پاهاتو بازی میدی حتی وقتی تو خوابی!!!!!!!!
دوس داری همه چیزو بزاری تو دهنت ،کلی آب دهنت میریزه و همه چیزو با لثه هات فشار میدی نمیدونم میخوای دندون دربیاری یا چی؟ دوس داری غذا رو هی با زبونت بدی بیرون که تو نت خوندم این کار یکی از لذت های بچه هاست
تازگیا وقتی میخوابی آروم حالت خوابت رو عوض میکنی و به پهلو میخوابی و انقدر ناز میشی که نگو
اینم چند تا عکس از گل پسر
عروسک اهورا کوچولو قابل خوردن نیست برا همین بچم کلی شاکی شده
اهورا کوچولو خسته شده میگه مامان بیا منو بلدال
آقا اهورا همش دوس داره این مدلی بلندش کنیم و حتما اینجوری ساکت میشه
اهورا کوچولو بعد از حمام
اهورا وسط اسباب کشی مادر جون
بچم ژس گرفته
این عکسم امشب از اهورا گرفتم این مدلی لالا کرده بود
اینجا هم منو بابایی امشب براش این مدلی جا درست کردیم که ببینیم خوب میتونه بخوابه یا نه
خدا کنه خوابش خوب و راحت باشه
اهورا کوچولو عاشق روسری منه خیلی وقتا هم که حوصله اش سر رفته و میخواد گریه کنه روسریمو بهش میدم ساکت میشه و باهاش بازی میکنه
اهورا کوچولو عینک دودیه عروسکشو زده و داره پز میده باهاش
عاشق این عکستم قربونت برم الهی
باز هم اهورا در اسباب کشی