اهورااهورا، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 21 روز سن داره

وروجک بابا و مامان

10 ماهگی اهورا

1392/9/12 18:42
نویسنده : مامان جون
556 بازدید
اشتراک گذاری

سلام جوجو کوچولوی مامان niniweblog.com

خوبی عزیز دوردونه niniweblog.com

مامانی سری قبل که برات نوشتم گفتم دکی برات آز خون و ادرار و ...داده به همراه سونوگرافی از معده که مشخص بشه شما چرا بیقراریای شبانت هنوز تموم نمیشهniniweblog.com،آخه گفت بچه 9ماهه نباید شبا بیقرار باشه niniweblog.comو بیقراریای شبانه دیگه باید حداکثر تو پایان6 ماهگی از بین بره تا هم نوزاد بدنش به رو بیاد و استراحت کنه و هم اینکه مادر یکم استراحت کنه.niniweblog.comخلاصه جواب آز ادرار و ... سالم بود گاوچرانولی آز خونت نشان از کم خونی داشتناراحت که خانم دکتر گفتن فعلا قطره آهن نخوری وبجاش شربت آهن که دوزش بالاتره مصرف کنی و سونوگرافی از معده هم نشون داد که شما رفلاکس معده داری و با اینکه دکتر زیادمیبردمت اما دیر متوجه شدیمچشم  و بهت داروهای شربت راینیتیدین و کپسول امپرازول که از داخل کپسول باید 60تا دونه میریختم تو آب سیب بهت میدادم و قطره متوکلوپرامید که ضذ تهو هستش داد و 2ماه که این دارو ها رو مصرف کردی بعدش باید بریم و خانم دکتر بازم معاینت کنه که امیدوارم زود خوب بشی niniweblog.com

حالا بریم به جاهای خوب خوب ماجرا niniweblog.com

ما حدود 2ماه بود که خونه مادرجون بودیم کنگر خورده بودیم و لنگرمونم انداخته بودیم niniweblog.comههههههه خوب خوش میگذره دیگه چیکار کنیم،آدم هرجا بهش خوش بگذره همونجا زیاد میمونه.نیشخندخیلی خوش گذشت حالا 4روزه اومدیم خونه خودمون و من روز اول خیلی دلتنگی کردم اما شما هنوز عادت نکردی و دائم بهونه پدر جون و مادرجون ودائی جون رو میگیریدل شکسته

خوب عزیزم کارای قشنگی که یاد گرفتی niniweblog.com

روز 92/8/18 بود که برای اولین بار شروع کردی به دس زدن.اول 2بار که دس زدی تعادلت رو از دست دادی و خردی زمین و گریه کردی خخخخخخخ منم نمیدوستم بهت بخندم یا ناراحت بشمniniweblog.com

بعد مراسم سینه زنی تو تلویزیون نشون میداد که شروع کردی به رقصیدن و چهار دست و پا باسنت رو جلو و عقب میبردی و نانای میکردی niniweblog.com(ای داد بی داد پسرم این چه کاریه؟بابا بزرگت مسئول هیئت هستش آبروریزی نکن بچه)niniweblog.comخلاصه بعدشم بابا میگفت که تلویزیون رو که روشن کرده بود شما هم زمان هم دس دسی میکردی و هم میرقصیدیniniweblog.com

 

الانم به حالت نشسته هم نانای میکنی و وقتی برات میخونیم یا آهنگ میزاریم شدت نانای بیشتر میشهابله آخه قربونت برم با اذان که دیگه نانای نمیکننniniweblog.com

عزیزم تو مهمونی که میریم همش بغل دیگرانیو همه باهات بازی میکنن ولی خودت تو مهمونی اصلا چهاردست و پا نمیری و همش به حالت استرس از اینکه من غیبم بزنه میشینی پیشم و با دستت منو میگیری و یا میای تو بغلم،اما همین که برمیگردیم خونه انگار از تو زندان رها شدی niniweblog.com و سریع شروع میکنی به چهاردست و پا رفتن و بهم ریختن خونه niniweblog.com

تو خونه هر جا میرم چهاردست و پا دنبالم میای و وقتی میشینم باهات بازی کنم کلی ذوق میکنی ولی تنهایی اصلا بازی نمیکنی niniweblog.com،یا وقتی میام پیشت تا با هم تلویزیون نگاه کنیم هی ذوق میکنی وخودتو فشار میدی به شکمم و یا میخوای بهم لم بدی که از پیشت نرم ولی تنهایی تی وی نگاه نمیکنیniniweblog.com

به محض اینکه از خواب بیدار میشی شروع میکنی با چشمای خواب آلود چهاردست و پا میری و دنبال مامانی میگردی niniweblog.com،دوس داری چهاردست و پا دنبال توپات بازی کنی مثل بچه گربه،هی با دستت توپ رو میزنی میره جلو  خودتم میری دنبالش niniweblog.com

 

کارای خطرناک زیاد میکنی همش دوس داری از جایی کمک بگیری و باایستی و کلی  زمین میخوریniniweblog.com،پریز تلفن رو یاد گرفتی و هی میری از برق میکشی و ADSLرو از کار میندازی.و یا سیم آنتن رو درمیاری،همین چند روز پیش منو سرکار گذاشتی با این کارت فک کردم باز ست آپ باکس مشکل پیدا کرده تلویزیون چیزی نشون نمیده بعدا بابا فهمید چه دسته گلی به آب دادی قهقهه

وقتی بابا از در میره بیرون دنبالش میری پشت در میشینی و کلی گریه میکنیniniweblog.com،حالا نمیدونم دنبال بابات گریه میکنی که رفته بیرون؟niniweblog.comیا بخاطر اینکه تو رو با خودش نبرده گریه میکنی؟خندهالبته حق داری پسرم من خودم هر روز با بابام میرفتم سر کارش.مامانم موهای بلند خرمایی رنگمو خرگوشی میبست و بابام منو میزاشت رو دوشش و با خودش میبرد اداره و چه عالمی داشت اون روزا...سبز

دیشب هم منو تو و بابا داشتیم توپ بازی میکردیم که شما انداختن توپ رو یاد گرفتی و منو بابا هی تشویقت میکردیم ماچآفرین به گل پسر مامان شما هم بخاطر تشویقا کلی ذوق زده و جو گیر شده بودیniniweblog.com

یکی از کارای بامزه ای که انجام میدی اینه که کل صورتتو چین میندازی و فقط مماخت مشخص میشهبغل و به خیال خودت لوس میشی و یا از چیزی خوشت نیاد لبات یه وجب میدی جلو یعنی نمیخوام یا نمیخورم و این چیزاقلب

و هم چنان این لغات رو میگی

ماماماما

بابابابابابا

دددددد

اده   که از سامی کوچولو یاد گرفتی

دن دن دن دن

ده ده فک کنم منظورت همون دردره

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)